سالهاست میخوانیم و میشنویم و میدانیم که سرانه مطالعه در کشور ما نسبت به سایر کشورهای جهان بهخصوص آن دسته کشورها که همیشه پیشرو در همه امور بودهاند، بسیار پایین است. گاهی عکسهایی پخش میشود که اتوبوس، قطار یا واگن مترویی در توکیو یا یکی از شهرهای کشورهای پیشرفته، را نشان میدهد که بیشتر مسافران سرشان در کتاب است و در حال مطالعه هستند، و ما سری به تاسف تکان میدهیم و حکیمانه میگوییم خب برای همین است که ژاپن، ژاپن شده و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم؛ میخواهم بگویم که دلیل عقب افتادن در هرچیزی را نمیشود به گردن نظام و حکومت و دولت انداخت، شروع کارهای فرهنگی را ما، مردم این جامعه باید شروع کنیم، اینکه ما منتظر بشینیم تا دولتها و سیاستگذاران بخواهند کاری بکنند که نمیشود، که اصلاً نمیکنند، که اساسا نشان دادهاند که چندان رغبتی برای افزایش سطح فرهنگ ندارند. پس این ما هستیم که باید کمر همت به آبادانی این باغ ببندیم.
کتابخوانهای گروه هنرسپید از سال 91 دور هم جمع شدند و خواندند و خواندند و خواندند، قریب 200 کتاب و حالا میخواهند، که حالا میخواهیم همه باهم این مسیر را ادامه دهیم، وسعت دهیم این کار را، بلکه قدم کوچکی برای خودمان برداریم. برای همین قصد داریم حرکتی را شروع کنیم. این اواخر به مدد شبکههای اجتماعی پا گرفتن چالشهای مختلف و همهگیر شدنش اتفاق جالبی است. پس ما هم فکر کردیم که شاید یک چالش برای مطالعه ایدهی بدی نباشد. یک چالش کتابخوانی: 12 ماه، 12 کتاب، 12 چالش، و نامش را سالخوانی میگذاریم؛ میخواهیم در سال پیش رو با همدیگر دوازده کتاب بخونیم. به نظر ساده است؟ جواب ما هم بله دارد هم خیر. ساده هست از لحاظ اجرا، ساده نیست از لحاظ اتفاقی که در دل خود نهفته دارد؛ مانوس شدن با کتاب خواندنِ منظم و هدفمند، و آشنایی با سبکهای مختلف و .... اینکه خود را ملزم به رعایت اصولی بکنید و خواندن را در برنامه روزانهتان بگنجانید و بخوانید و با هم بخوانیم.
این برنامه را ما برای سال 1397 طرحریزی کردیم و اکنون در ابتدای سال 1398 نگاهی کلی به این چالش داریم.
در سالخوانی برای هر ماه موضوعی مشخص را انتخاب کردهایم به شرح زیر، دلایل انتخاب موضوع و کتابی که در طی سال و برای هر موضوع انتخاب کردیم را هم در ادامه توضیح دادهایم. برای خواندن معرفی هرکتاب هم میتوانید روی نام کتاب کلیک کنید یا به بخش معرفی کتاب سایت سربزنید. بیشتر این مطالب قبلا در صفحه اینستاگرام ما در طی اجرای این چالش قرار گرفتهاند و در اینجا یک جمعبندی کلی از این چالش خواهیم داشت.
سال را با یک کتاب عامهپسند شروع میکنیم. تعطیلات نوروزی و مسافرت و دید بازدید این ایام برای خیلیها مجال چندانی برای کتابخوانی نمیگذارد. کتابهای عامهپسند این مزیت را دارند که (معمولا) متن سهل و روانی دارند، روایتی جذاب و گیرا، و داستانی که با تمرکز کم هم میشود به راحتی دنبالش کرد؛ و این مزیتی خوب است برای اینکه بتوانید در این ایام یک کتاب را در نوبتهای مختلف بخوانید و در زمانهای مردهتان از لذت مطالعه بهرمند شوید و ارتباطتان با کتاب قطع نشود.
از سویی دیگر طی سال گذشته کتابهای پرفروش معلوم شدهاند و بد و خوبشان مشخص شده، بههرحال هر پرفروشی لزوما خوب نیست، اما همیشه چندتایی کتاب قابل خواندن میتوان از بینشان پیدا کرد. و در آخر سال نشریات و سایتها و در شبکههای مجازی هم هستند کسانی که اینگونه کتابها را معرفی کنند، و خلاصه اینکه پیدا کردنشان سخت نیست.
مزیت دیگر کتابهای عامهپسند و پرفروش شناختن سلیقه جامعه است. اینکه بدانیم جامعه به چه سمتی میرود و ما در کجا ایستادهایم، و معیاری بهدست داشته باشیم از وضعیت مطالعاتی اطراف و اطرافیانمان.
از کتابهای پرفروش سال 1396 میتوان به ملت عشق، مردی بهنام اوه، من پیش از تو و جزء از کل را نام برد، که احتمالا خیلیها در همان موج فروش کتاب یک یا چندی از اینها را خواندهاند. کتابی که ما برای گروه و چالش انتخاب کردیم یک کتاب پرفروش خارجی بود که به تازگی منتشر شده بود. کتاب «همهجا آتشهای خُرد» اثر خانم سلست اینگ که بیش از ده هفته در صدر فروش نیویورک تایمز بود و علاوه بر جوایزی که برنده شده، در سایت گودریدز هم رتبه خوبی داشت (4.13 از بیش از 318هزار رای). برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
اردیبهشت، ماه نمایشگاه بینالمللی کتاب.
نمایشگاه کتاب فرصت خوبی برای آشنایی با تازهها نشر است و ناشران اغلب تلاش میکنند که کتابهای خوب و احتمالا پرفروش و بفروششان را دابتدا در نمایشگاه عرضه کنند. و چه چیزی بهتر از کتابهای جایزهگرفته و شناخته شده.
این کتابها را میتوان از نظر کیفی دست بالا دانست، چون از چند فیلتر گذشتهاند و بازخوردهایی داشتهاند و توسط عدهای به اصطلاح اینکاره انتخاب شدهاند. منتقدان و خوانندگان به آنها نمرهی قبولی دادهاند و میتوان با خیال راحت به سراغشان رفت.
در ایران راستش جایزهی ادبی آنچنانی نداریم که بتوان با استناد به آن با خیال راحت کتاب انتخاب کرد، و اینجا و آنجا بعضا کسانی و گروهها و نشریات دست به نظرسنجیها و انتخابهایی برای کتابهای برتر میزنند، اگر شناختی روی داوران و انتخابکنندگان داشته باشید میتوان به اتکا به آرای آنها به سراغ اینگونه کتابها بروید.
اما ترجیح ما در هنرسپید استناد به جوایز بینالمللی بود، و کتاب انتخابی ما «همدرد» اثر ویت تان نوین بود که علاوه بر جوایز مختلفی که برده بود، برنده جایزه معتبر پولیتزر در سال 2016 بود. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
خرداد موسم امتحانات است، و لذتبخشترین کار در ایام امتحانات درس نخواندن (!) و خواندنکتابهای متفرقه است. (توضیح اینکه اینجا ما فرض را بر اکثریت مخاطبان که جوانان هستند گذاشتیم و این گروه معمولا در این ماه دغدغه امتحان را دارند.) خواندن کتاب همیشه خوب است حتی در زمانی که خواندن درس مهمتر از هر مطالعهی دیگریست... خواندن یک کتاب سبک و استراحت دادن به مغز و ذهن نهتنها خدشهای به یادگیری و درس خواندن وارد نمیکند بلکه میتواند محرک یادگیری هم باشد. خواندن یک کتاب شعر میتواند هم به ذهن استراحت دهد و هم آنرا از فضای مطالعه دور نکند، که برگشتن به مطالعه تخصصی را سخت کند. گاهی منحرف کردن ذهن از یک مبحث سنگین میتواند فضایی را ایجاد کند که علاوه بر تمرکز مجدد موجب بهبود یادگیری هم بشود.
توصیهی ما خواندن کتاب شعر و یا یک نمایشنامه است، که در وقت کمی میتوان آن را خواند و به سراغ مطالعه تخصصی رفت.
کتابهای شعر که معرفی لازم ندارند از رودکی و خیام و فردوسی گرفته تا معاصرانی مثل نیما و اخوان و شاملو و جدیدتر مثل رسول یونان و سیدمهدی موسوی و ... هر کس بنابر سلیقه خود به سراغ ژانر شعری مورد علاقهاش میرود.
اما کتاب انتخابی ما نمایشنامه «تسخیرشدگان» اثر آلبر کامو است. این نمایشنامه اقتباس کامو است از کتاب «شیاطین» داستایوسکی (کتابی در 1080 صفحه) و با توجه به امانتداری و قدرت قلم کامو، خواندنش یک تیر و دو نشان است. با خواندن یک کتاب کوچک، یک رمان بزرگ را خواندهاید و شاید ترغیب شوید که به خواندن اصل کتاب بنشینید. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
شاید آروزی همهی دوستداران و کتابخوانها این باشد که در محیطی مانند کتابفروشی یا کتابخانه مشغول به کار باشند. کتابفروشی البته برخلاف ظاهرش از دور، شغل سخت و پر دردسری است. و کتابفروش خوب و کتابخوانده و کتابشناس و کاربلد هم امروزه خیلی کم پیدا میشود. اما اگر چنین شخصی را میشناسید و فکر میکنید که اینکاره است و میتوان به سلیقهاش اعتماد کرد، خودتان را به دست او بسپارید و کتابی به پیشنهاد او بخوانید. کتابفروشان معمولا به واسطه کار و ارتباطشان با کتاب و مردم مختلف درک متفاوتی از مشتریان و کتابخوانها دارند و گاهی میتوانند حسابی غافلگیرتان کنند. کتابفروش خوب معمولا با یکی دو سوال سلیقه شما دستش میآید و میتواند چند کتاب که احتمالا خوشتان خواهد آمد را به شما معرفی کند، طوری که شاید در حالت عادی شما هرگز با آن کتاب برخورد نکنید. به کتابفروشان اعتماد کنید، ضرر نخواهید کرد.
ما به شهرکتاب مرکزی رفتیم و از آقای مقدم عزیز از کارکنان مجموعه خواستیم که کتابی را برای سالخوانی هنرسپید معرفی کنند و ایشان کتاب «گهوارهی گربه» اثر کورت ونهگات را به ما پیشنهاد دادند. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
وسط تابستان و روزهای گرم و کشدارش، یک کتاب حجیم میطلبد! برای من کتابهای حجیم و طولانی لذتبخشتر از داستانهای کوتاه و رمانهای متوسط است. کتابهای طولانی فرصت درگیری بیشتر و غرق شدن در فضای داستانی را بیشتر برای مخاطبشان دارند و باتوجه به فضایی که نویسنده در اختیار دارد میتواند راحتتر و با فراغ بال توسن خیال را بجهاند و خواننده را به عمق داستان ببرد و با شخصیتها درگیر کند. خواننده هم به سبب ارتباط طولانیتر با شخصیتها و آشنا شدن به فضای کتاب ارتباط قویتری با اثر برقرار میکند. جهان داستانی در این کتابها خود را با تمام عظمت عرضه میکنند و هرچه نویسنده تواناتر باشد شکوه این اثر هم بیشتر خواننده را مرعوب میکند. فضا و زمانی که برای نویسنده میتوانند نامحدود باشند، توصیفات دقیقتری که میتواند ارائه شود، افراد متعددی که میتوانند در داستان رفت و آمد کنند و شخصیتهایی که میتوانند به دقت تا درونیترین حالاتشان برای خواننده نقش زده شوند. و همین است که اغلب شاهکارهای ادبیات جهان آثاری حجیم هستند. همهی اینها لذت ادبیات را برای من دوچندان میکند. (البته هستند کسانی که اینجور کتابها برایشان حوصله سر بر و خستهکننده هستند.)
اگر روزی 30 تا 40 صفحه برای مطالعه روزانه وقت بگذارید (کمتر از یک ساعت در روز) بهراحتی میتوانید طی یک ماه کتابی 900 تا 1200 صفحهای را بخوانید.
رمانهای بلند و شاهکار البته کم نیستند، اما توصیهی ما به شما انتخاب کتاب از بین ادبیات روسیه است. ما هم یکی از شاهکارهای داستایوسکی «ابله» را انتخاب کرده ایم. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
خاطرهنویسی از مهمترین راههای ثبت حقایق، حوادث تاریخی و اجتماعی است و نقش این نوع نوشتهها در ثبت ارزشها بسیار حائز اهمیت است.
خاطره دو وجه دارد: یک وجه آن ادبیات است و وجه دیگرش تاریخ. خاطره ژانری است که یک تنه به ادبیات میزند و نقشی هم در تاریخ دارد.
اتوبیوگرافی را بر دو نوع میتوان دانست گونهای که محور وقایع و حوادث شخص نویسنده است و با بیان اوضاع پیرامون زندگی خود را شرح میدهد. در اینگونه یادداشتها نگارنده کمتر متوجه خود است و بیشتر به ثبت و ضبط دنیای بیرون میپردازد. مانند: تاریخ بیهقی.
و گونه دیگر حسبحال نویسی است که نویسنده به بیان حالات واحساسات خویش میپردازد و با زبانی صمیمی، روان و دلنشین از دغدغههای خود سخن میگوید. مثل حیات یحیی.
و در دنیای ادبیات فراوانند نویسندههایی که اتوبیوگرافی نوشتهاند:
داستان زندگی من؛ هلن کلر - با آخرین نفسهایم؛ لوئیس بونوئل - زندگی من؛ مارک تواین - خاطرات یک مترجم؛ محمد قاضی - میعاد در سپیدهدم؛ رومن گاری
کتابی که برای این ماه انتخاب کردیم «شب در مسیر غرب» خاطرات بریل مرکام است. اولین زن خلبان که عرض اقیانوس اطلس را از شرق به غرب بدون توقف طی کرد. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
بهقول دکتر قمشهای میخوایم این ماه از شهد شیرین ادبیات فارسی جرعهای بنوشیم و دمی در باغ نثر فارسی تفرج کنیم.
حقیقت اینکه متاسفانه ما با ادبیات گذشتهگان خودمان آشنا نیستیم و چندان رغبتی هم به مطالعه و شناختش نداریم. عمده دلیلش هم فکر میکنم سختخوان بودن و ناآشنایی با واژگان قدیمی در ادبیات کلاسیک ما باشد.
مهرماه را بهانهای کردیم برای دوستی و مهرورزیدن به ادبیات کهن و سعی کنیم در حد توان گوشهای از این ادبیات غنی را با هم بخوانیم و مختصری با نثر و تاریخ ادب و فرهنگ خودمان آشنا بشیم. زبان و فرهنگ فارسی طی هزار سال گذشته روی دوش مردم عادی زنده مانده و به ما رسیده و ما قدردان این فرهنگ نیستیم و فقط میخواهیم که شعار و پز تمدن و فرهنگ دوهزار و پانصد ساله را بدهیم، اما دریغ از آشنایی با ذرهای از آن.
خوشبختانه در دورهای هستیم که بسیاری از ایندست آثار با تصحیحهای بسیار خوب در اختیار هستند. درکنار آثاری که بهصورت کامل در منتشر شدهاند، چند انتشارات مجموعه گزیدههای بسیار خوبی برای آشنایی با ادبیات فارسی منتشر کردهاند مثل:
+ مجموعه «کتابهای گنج حکمت» نشر معین، گزیده 10 اثر برجسته همراه با خوانش بعضی قسمتها توسط گویندگان معروف
+ مجموعه «شاهکارهای ادبیات فارسی» انتشارات امیرکبیر، گزیده بیش از 60 عنوان منظوم و منثور از ادبیات فارسی به تصحیح بزرگان ادبیات فارسی
+ مجموعه «میراث ادب فارسی» از نشر سخن، گزیده 9 کتاب
در کنار اینها ادبیات و داستانهای عامیانهای که چاپ شده مثل مجموعه «داستانهای عامیانه» که نشر چشمه و نشر ققنوس منتشر کردهاند... قصه حسین کرد شبستری، اسکندرنامه، فیروزشاه نامه، شیرویه نامدار، امیرارسلان نامدار و...
خلاصه اینکه منبع مطالعاتی کم نداریم، اما باید همتی کنیم و به سراغ این دست آثار برویم. بهنظرم وظیفه فرهنگی ما شناخت این دست آثار است و زنده نگهداشتن چراغ ادبیات کلاسیک.
کتاب این ماه «وزیری امیرحسنک» از ابوالفضل بیهقی است که محمود دولتآبادی آن را ویرایش و بلندخوانی کرده و نمونهی بسیار خوبی از نثر فارسی و حکایتی شیرین از تاریخ بیهقی است. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
از اولین روزهای شکلگیری سینما تاکنون، همواره پیوند عمیقی میان دنیای کتاب و فیلم برقرار بوده و آثار ادبی بویژه رمانها الهامبخش کارگردانان شدند تا بر روی پرده نقرهای سینما رنگ واقعیت بگیرند و سینمادوستان نیز با طیف گستردهتری از مضامین در فیلمها آشنا شوند.
از طرفی هم از همان ابتدا عاشقان کتاب مخالف با فیلم شدن آثار محبوبشان بودند و اعتقاد دارند که سینما طعم ادبیات را زایل میکند و هیچ فیلمی هرچقدر هم خوب باشد باز هم بهگرد پای کتابش نخواهد رسید.
این جدال همیشه بوده و البته گاهی هم فیلمهای خوبی از کتابها ساخته شدهاند که توانستهاند حق مطلب را بیان کنند، اما کفه ترازو به سود عاشقان کتاب (خیلی) سنگینتر است.
در ایران اغلب اول فیلم را میبینیم و بعدها ترجمه اصل کتاب (اگر ترجمه شود) منتشر میشود و میخوانیم و به همین خاطر مترجمها معمولا به سراغ فیلمهایی که موفق بودهاند میروند و منابع آنها را ترجمه میکنند.
موضوع این ماه سالخوانی را برهمین اساس انتخاب کردیم. سعی کنید به سراغ کتابی بروید که فیلمش را دیدهاید و مقایسهای بین دنیای ادبیات و سینما داشته باشید، و برای ما درباره آن بنویسید.
ما کتاب «جزیره شاتر» را انتخاب کردیم که توسط دنیس لهین در 2004 نوشته شده و در 2010 مارتین اسکورسیزی بزرگ فیلمی بسیار خوب با بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش تدی دنیلز براساس آن ساخته. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
جامعه آرمانی، بهشت روی زمین... تفکری که شاید همیشه با بشر همراه بوده. افلاطون با نوشتن جمهور سعی در تصویر کردن آن داشت، توماس مور در اتوپیا، فارابی در مدینه فاضله و بسیاری دیگر. با پیشرفتهای علمی سیاسی انتظار میرفت که نسل بشر به این آرزو نزدیک شود ولی گویا در جهت اشتباهی پیش رفتیم.
کمکم متفکرین شروع به زیرسوال بردن تفکر آرمانشهر بردند، تا اینکه جاناستوارت میل در 1868 دیستوپیا (پادآرمانشهر - مدینه فاسده) را درمقابل اتوپیا قرار داد.
از نمونههای اولیه داستان دیستوپیایی میتوان به داستانهایگالیور اپنجره کرد، دنیاهای جالبی که در نهایت عیبهایشان آشکار میشد. دنیاهایی که افراط در گرایشهای خاصی از جامعه راه را بر آزادی میبست. پس از او بسیاری دیگر در این وادی قلم زدند، اچ.جی ولز در ماشین زمان، جک لندن در پاشنهی آهنین، آلدوس هاکسلی در دنیای قشنگ نو، جورج اورول در 1984 و نمونههای بسیار دیگر.
در این داستانها با جامعهای طرفیم که در آن هیچ آزادیای وجود ندارد، حکومتی تمامیتخواه بر سرکار است و بر جزئیترین اعمال انسانی نظارت میکند. جامعههایی که هویت فردی افراد مخدوش است، همه مانند هم رفتار میکنند، آگاهی در آن جایی ندارد، احساسات سرکوب میشوند، فرهنگ دارویی تجویزی از سوی حکومت است. بشریت رو به ویرانی است و آدمهای مصنوعی به درجهای از هوش رسیدهاند که جای انسانها را میگیرند. زمین رو به نابودی است و نسل بشر رو به انقراض.
کتابهایی که جای فکر بسیار دارند و تلنگری به زندگی ما میزنند.
موضوع آذرماه سالخوانی هم کتابی پادآرمانشهری است. ما «سرگذشت ندیمه» (2008) اثر مارگارت اتوود را انتخاب کردیم که به تازگی با اقتباس تلویزیونی که از آن شده دوباره توجهات را بهخود جلب کرده. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
موضوع این ماه سالخوانی هنرسپید خواندن کتاب الکترونیکی و یا گوش دادن به کتاب صوتی است.
البته اهل کتاب از هردو نوع بیزارند، اما زندگی این روزها، ما را مجبور به کارهایی میکند که چندان انجامشان خوشایندمان نیست. معمولا همه زمان قابل توجهی از روز را درحال رفت و آمد هستیم. اتوبوس، مترو، تاکسی. و تقریبا هرجا که نگاه کنید کسانی رو گوشی به دست یا هندزفری به گوش میبینیم (که طبعا شامل خودمان هم میشود). گاهی هم یک نفر رو میبینید که گوشهای نشسته و فارغ از هرجا مشغول خواندن کتابی است (و شما را کنجکاو دانستن نام کتابش میکند)
اگر میتوانیم در این وقتهای اضافه مشغول بازی یا چت کردن با گوشی باشیم و یا آهنگ گوش کنیم، چرا کتاب نخوانیم؟
خوشبختانه تولیدکنندههای کتاب صوتی و ایبوک خیلی زیاد شدن و چند اپ خوب هم این نوع سرویسها را ارائه میدهند. این ماه را بهانهای کنیم برای آشتی کردن با این نوع مطالعه و استفادهی بهتر از زمان. مقداری بیشتر بخوانیم و بشنویم.
بهنظر من کلاسیکها انتخاب خوبی برای گوش دادن بهعنوان کتاب صوتی هستند و کتاب انتخابی ما برای این ماه یک کلاسیک انگلیسی است. نسخه صوتی «غرور و تعصب» اثر جین آستین با ترجمه رضا رضایی و خوانش پریوش زاهدی. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
فلسفه واژهای سنگین و پُرابهت است! و خواندن فلسفه انگار کار هرکسی نیست، و مجاب کردن کسی به خواندن کتابهای فلسفه هم کار آسانی نیست. واژهی فلسفه ترسی هم به همراه دارد ـ ترس سختی مباحث و سخت فهم بودن! و این تصور وجود دارد که خواندن فلسفه کار دانشگاهیان و متخصصین است!
اما فلسفه بیشتر از آنچه که فکر کنیم با زندگی ما گره خورده، و خیلی راحتتر از آنچه در تصورمان است میتوان به مطالعه فلسفه پرداخت.
یکی از دسترسترین حالات، خواندن رمان و داستان است. نویسندگان زیادی مباحث مهم و سنگین فلسفی را در رمانها و داستانهایشان مطرح کردهاند، و خواننده ناخودآگاه با این مفاهیم درگیر میشود و درباره آنها فکر میکند و میآموزد. نویسندگانی چون داستایوسکی، کافکا، جیمز جویس، میلان کوندرا، کامو، سارتر و... مباحث فلسفه بخش مهمی از آثارشان است.
ژانپل سارتر را همه به عنوان فیلسوفی اگزیستانسیالیست میشناسند، و رمان «تهوع» او را میتوان مانیفستی از این فلسفه دانست. کتاب انتخابی ما همین کتاب است تا به بهانهی آن گوشهی چشمی هم به فلسفه اگزیستانسیالیستی و جهانبینی آن داشته باشیم. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید
سالخوانی، ماهِ دوازدهم...
کتاب اسفندماه قرار است یک کتاب جدید باشد، از یک نویسندهی جوان، یک هوای تازه. توجه به ادبیات روز و ارزش دادن به نویسندگان جوان و تازهکار مساله مهمی است که نباید از آن غافل بود. درک نگاه نویسندگان امروز از مسائل و نحوه برخورد آنها با اتفاقات پیرامونشان را میتوان در آثاری که ارائه میدهند دنبال کرد. دنبال کردن روح زمانه در آثاری که به تازگی طبع شدهاند برای خوانندگان مسالهای است که نباید از آن غافل شوند، و بها دادن به نویسندگان جوان است که باعث بقای فرهنگی ما خواهد شد.
برای این ماه کتاب «بعد از ابر» را انتخاب کردهایم؛ اولین رمان بابک زمانی که او را بیشتر با ترجمههایش میشناسیم. ترجمههایش از اشعار پابلو نرودا، ویسلاوا شیمبورسکا، یانیس ریستوس و ... این کتاب اولین تجربه رماننویسی اوست که در اردیبهشت 1397 چاپ شد. برای مطالعه بیشتر درباره این کتاب به بخش معرفی کتاب سایت مراجعه کنید.
و این بود تجربهی یکسال کتابخوانی ما با چالش سالخوانی. دوستانی که ما را در این حرکت همراهی کردند طی یک سال گذشته 4826 صفحه کتاب خواندهاند (تقریبا به ازای هر روز سال 13 صفحه - حدود فقط 10 دقیقه در هر 24 ساعت). با 12 کتاب و 12 نویسنده و 12 نگاه متفاوت آشنا شدهاند.
امید داریم که این چالش باعث حرکتی مثبتی و قدمی کوچک باشد در راستای ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی.
با هم کتاب بخوانیم و بیشتر کتاب بخوانیم.
با احترام گروه هنرسپید