رمان پیکارسک
در یادداشت «انواع رمان» (+) انواع تقسیمبندیهای رمان را نام بردیم، در اینجا مختصری دربارهی بعضی از آنها توضیح میدهیم و مثالهایی میآوریم:
رمان پیکارسک Picaresque Novel
رمانی است که غالبا زندگی طبقهی متوسط و بورژوا را با لحنی آمیخته به هجو و طنز و مطایبه تصویر میکند و اغلب شرح زندگی آدم خانهبهدوش و بیسر و پا و ماجراجویی از طبقهی تهیدست است که با دریوزگی و مسخرگی و کلاهبرداری امرار معاش میکند و از کار جدی و پر زحمت سر باز میزند. این نوع رمان که اولین بار در اسپانیا رواج یافت، غالبا پیرنگ و ساخت محکمی ندارد و از رویدادهای بههم پیوسته شکل میگیرد. شخصیت اصلی آن «پیکارو» با گروهها و طبقههای مختلف جامعه معشرت میکند و در زندگی آوارهی خود با همه سنخ آدمی روبهرو میشود و همه را هجو میکند. در واقع شیوهی زندگی او دست نویسنده را در انتقاد کردن و به سخره گرفتن همهچیز باز میگذراد و به همین دلیل اغلب این داستانها خندهآور هستند.
شخصیت رمان پیکارسک برای اولین بار واقعیت زندگی روزمره مردم عادی را به قلمرو داستان راه داد. گفته میشود که بعد از روی کار آمدن بورژواها، برای قبولاندن واقعیت از بذلهگوییها و دلقکبازیها یاری گرفته شد و پیکارو با شوربختیها وزندگی دربهدر و بیسر و سامانش مردم را میخنداند. در رمانهای پیکارسک واقهگرایی آمیخته با هزل و طنز و شوخی بود و از رو پیش درآمدی بر رمانهای واقعگرایی هستند. هرچند ممکن است وقایع این رمان خیالپرورانه باشند، اما شیوهی ارائه آنها واقعگرایانه است.
خصوصیات این رمانها:
- وقایع به صورت خطی بخشی یا تمام زندگی قهرمان را روایت میکند و به صورت اول شخص یا سوم شخص روایت میشود.
- پیکارو از طبقه فرودست برخاسته و شخصیتی هرز و سرشتی فرومایه دارد.
- داستان پیرنگ محکمی ندارد و روابط منطقی رویدادها بسیار ضعیف است.
- تمرکز داستان بیشتر روی رویدادهاست تا شخصیتها.
- شخصیتها در طول داستان چندان متحول نمیشوند.
- شیوه روایت به صورت واقعگرایانه است.
- هجو، طنز و شوخی از عناصر مهم این داستانهاست.
- پیکارو از ارتکاب به جنایت پرهیز میکند.
نمونهها:
- دن کیشوت - سروانتس
- حاجی بابای اصفهانی - جیمز موریه
- ژیل بلاس - آلن رنهلوساژ
- نفوس مرده - گوگول
- هاکلبری فین - مارک تواین
- تورتیلافلت - جان استاینبک
- بازی با مرگ - زاهاریا استانکو
با این تعارف باید متوجه شباهت «پیکارو» در داستانهای غربی با «عیار» در داستانهای عامیانه ایران شده باشید. خصوصیات ذکر شده رو برای هر دو شخصیت صادق است اما وجه «جوانمردی و بزرگواری» عیار را برتر از پیکارو نشان میدهد. برای نمونه در «اسکندنامه» و «حمزهنامه» اینگونه شخصیتی را میتوان پیدا کرد. و در میان داستانهای جدیدتر فارسی هم میتوان به «رجل سیاسی» و «بیلهدیگ بیلهچغندر» نوشته محمدعلی جمالزاده و داستان «علویه خانم» صادق هدایت اشاره کرد که شباهتهایی به رمان پیکارسک دارند.
.
این مطلب با کمک بخش چهارم کتاب «ادبیات داستانی» اثر جمال میرصادقی نوشته شده است.
نظرات