قلمرو این عالم
قلمرو این عالم (1949) رمانی تاریخی اثر آلخو کارپانتیه است که به شرح وقایعی از اولین انقلاب موفق بردهها در قارهی امریکا میپردازد. وقایع داستان در جزیره هیسپانولا (هائیتی امروز) جایی که مستعمره فرانسه بوده بین سالهای 1791 تا 1804 میگذرند. راوی داستان بردهای بیسواد و فقیر به نام تی-نوئل است که در ضمن روایتش درباره وضعیت اجتماعی، سیاسی و تحولات جامعه و مستعمرات اروپا اطلاعاتی به دست خواننده میدهد. این رمان را اولین رمان بزرگ کارپانتیه میدانند.
پیشینه تاریخی
بعد از رسیدن کریستف کلمب به امریکا و در پی آن حرکت دیگر قدرتهای بزرگ مثل انگلیس و امریکا به این مناطق و ادعای مالکیت هریک یه قسمتی از این قاره و کنترل نواحی مختلف و در واقع مستعمره سازی سرزمینهای تازه کشف شده، نوبت به گسترش این استعمار رسید و اروپاییان به واردات برده از افریقا و بهکارگیری آنها در مزارع مختلف شروع به بهرهبرداری از این مناطق کردند.
هیسپانولا موقعیتی بسیار پیچیده دارد، این جزیره شامل دوبخش بود که نیمی از آن (هائیتی) مستعمره فرانسه بود و نیم دیگر آن (سندومینگو) مستعمره اسپانیا. فرانسه در طول انقلاب فرانسه در پاریس تصمیم گرفتند که بردهداری باید از بین برود. وقتی این خبر به مستعمرات رسید دو رهبر بردهها توسن لوورتور و ژان ژاک دسالینس قدرت را به دست گرفتند و اولین جمهوری سیاهپوستان را اعلام کردند. ناپلئون نیروهایی را به رهبری لکلرک برای سرکوب آنها فرستاد اما دو-سوم این نیروها در راه جان دادند.
وودوو
بردگان آفریقایی نوعی جادوگری را با خود آروده بودند که در هائیتی به وودوو معروف شد. وودوو مراسمی آیینی بود که اعتقاد به ارواح،طلسم، تناسخ و قربانی کردن را شامل میشد. وقتی مقامات مستعمرات سعی در تحمیل مسیحیت به بردگان داشتند آنها بخشی از این عقاید جدید را در مراسم خود گنجاندند و آن را ادامه دادند. مراسم وودوو در کنار ارزش مذهبی آن به عنوان جلسات سیاسی هم برای بردگان کاربرد داشت. شخصیت داستانی بوکمن در داستان یکی از رهبران تاریخی بردگان بود که از طریق همین مراسمات در 1791 به شورش علیه فرانسویان کمک کرد.
رئالیسم جادویی
کارپانتیه با استفاده از روایتی که آن را «رئالیسم جادوئی» نامید، این عناصر عرفانی را بهصورت کاملا طبیعی در دل داستان خود جای داد. به این معنی که عناصر اعتقادی در مراسم وودوو به صورت کاملا عقلانی و طبیعی در سیر داستان حل شده و اجماعی همهجانبه از طرف شخصیتها به قبول آنها وجود دارد؛ برای مثال همه اعتقاد دارند که ماکاندال میتواند خود را به پرنده و یا حیوانات دیگر تبدیل کند تا از دستگیری در امان بماند. اعتقادی که بازتاب استعارهای برای زنده ماندن و نجات در جامعه است. هرچند در ادامه ماکاندال دستگیر و اعدام میشود.
سبک ادبی
با نگاهی اجمالی هم متوجه تفاوت روایت کارپانتیه با همتایان اروپاییاش خواهید شد. مثلا او روایت او تاکید کمتری بر روانشناسی و حالات عاطفی و درونی شخصیتها دارد و بیشتر به مرور وقایع بیرونی و اتفاقات تاریخی میپردازد.
او روایتش را خطی و دنبالهدار پیش نمیبرد، در عوض وقایع مهم را مانند تابلوهایی نمادین پیش روی خواننده قرار میدهد. برای مثال حضور پولین بناپارت و لکلرک در داستان.
.
قلمرو این عالم را برخی اولین نمونه در سبک رئالیسم جادویی دانستهاند و نویسنده در پشگفتاری که در ابتدای کتاب آورده این اصطلاح را تبیین میکند و توضیح میدهد که چرا به باید این نام را روی این سبک گذاشت. پیشگفتار کتاب را میتوان نخستین تبیین نظری سبک رئالیسم جادویی دانست.
مطلب ترجمه و تلخیصی از این نوشتار است.